13

خوانش انتقادی همه چیز

نقاشی های سهراب از دید مرتضی ممیز

Posted by lord13 در ژوئیه 25, 2007

…سهراب دوباره خودش را دید .شاید مطمئن ترین چیزها را دید.اینست که بعد از هر کدام از این دوران انتزاعی دوباره برگشت و از دیدگاه همیشگی اش طبیعت را دوباره دید.آن هم در صافی و شفافیت بیشتری به مرز دیگری از خلوص بیشتر نزدیک شد.
…او اغلب مسیر جویباری را از طریق علفهایی که کنارش روئیده است نشان می دهد.مسیری که اغلب سر پایین است یا سر بالاست.از بالای تابلو به پایین سرازیر شده است.
در کارهای آخرش هی سیب کشیده است.آیا سیب ها اشاره ای است به نشانه ای؟به هر حال همه ی موضوعاتی که نقاشی می کند اشاره ای است.تلنگری است به تصورات کسی که نقاشی ها را تماشا می کند.بعد در یک دوره سپهری از بوته ها و نهال ها به درختان تنومند رسید.
درختهایی کهن که پوستشان زیر آفتاب ایران سوخته است.زیر سالیان دراز تاریخ پوست انداخته اند درختهایی که نشانه ای از میراث فرهنگ ما در نقاشی های اوست.
در این دوره تابلو های سپهری ابهت عجیبی دارند.قوام غریبی دارند.انگار تمام آن بوته ها و گل هایی که کاشته در این دوره رسیده اند .در این دوره سپهری به توفیق غریبی رسیده است آنچه را که گذشتگان کاشته اند او برداشته است و این آثار آفریده شده اند تا بعدی ها بهره برند.
بعد از این دوره است که او به کشیدن سیب ها پرداخت.آیا سیب ها میوه همان درختان است؟سیب ها اشاره ای است.تلنگری است.
در تابلو های سیب ها دوباره گرده های سرازیری تل خاک دیده می شوند در همه کار های سپهری خاک وجود دارد.او عاشق خاک است عاشق زمین است.همه جا جای پای سپهری را روی خاک می بینیم.روی خاک های کنار بوته ها روی خاک های کنار جوی آب روی خاک های کنار درختان.درختانی که سیب های شان روی خاک ها افتاده اند و مانده اند…

بیان دیدگاه