<!– /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal {mso-style-parent:»»; margin:0in; margin-bottom:.0001pt; text-align:right; mso-pagination:widow-orphan; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:12.0pt; font-family:»Times New Roman»; mso-fareast-font-family:»Times New Roman»;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:1.0in 1.25in 1.0in 1.25in; mso-header-margin:.5in; mso-footer-margin:.5in; mso-paper-source:0; mso-gutter-direction:rtl;} div.Section1 {page:Section1;} –>
/* Style Definitions */
table.MsoNormalTable
{mso-style-name:»Table Normal»;
mso-tstyle-rowband-size:0;
mso-tstyle-colband-size:0;
mso-style-noshow:yes;
mso-style-parent:»»;
mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt;
mso-para-margin:0in;
mso-para-margin-bottom:.0001pt;
mso-pagination:widow-orphan;
font-size:10.0pt;
font-family:»Times New Roman»;
mso-ansi-language:#0400;
mso-fareast-language:#0400;
mso-bidi-language:#0400;}
1) دین بخشی از هویت مردم ایران است. چون با آن به دنیا می آیند یعنی از بچگی مدام توی گوششان گفته می شود و اینکه انسان هویتش را انکار کند سخت است. نمایشش هم این می شود که مردمی هستند که نماز می خوانند و نه روزه می گیرند و خدا هیچ جا در زندگی شان نیست (چه برسد به دین!) ولی نمی توانند تصور بکنند که کسی خدا را قبول نداشته باشد (در حالی که خودشان خدا ندارند!).
2) آدم ها دو دسته اند کسانی که آهنگُ Sara باب دیلن را شنیده اند و آنهایی که نشنیده اند.البته یک تقسیم بندی دیگر هم وجود دارد: کسانی که آلبوم Desire باب دیلن را شنیده اند و کسانی که نشنیده اند!
3) وقت دقیق ترین چیزی است که من داشته ام. اما اعتراف می کنم دیگر خیلی دقیق می شود تا جایی که من ازش جا می مانم!
4) چند وقت پیش یک مصاحبه ای از عباس کیارستمی دیدم که می گفت من فیلم هایی را دوست دارم که هرچند در زمان فیلم خیلی آدم را به هیجان نمی آورند ولی بعدا» آدم را بدجوری درگیر می کنند. نمود عینی این جملات عباس جون فیلم In Bruges است. وقتی فیلم را دیدم اصلا» فیلم را درک نکردم و احساس کردم خیلی چیز مزخرفی بوده هر چند بازی فارل خوب در آمده بود. حداقل از آن اسکندر که به نظر من کلا» خیلی هم فیلم خوبی نبود این فیلم برایش یک نقطه اوج بود. در بعضی جاها کاملا» بازی اش را حس می کنید و البته کارگردان فیلم هم از آن آدم هایی است که باید منتظر فیلم های بعدی اش ماند.دقیقا» از وقتی فیلم تمام می شود سوالات شما شروع می شود چرا ها پشت سر هم می آید و شما مجبورید قبول کنید یک فیلم تاثیر گذار را تماشا کرده اید. شاید یک پدیده ای چیزی بشود. به نظر من این فیلم در جریان همان فیلم های جدید سینما است مثل no country for old man یا همین ترور جسی جیمز. اگر آن دوتا را دیده باشید حتما» منظورم را فهمیده اید. یک حالت خاصی دارند و گاهی شباهتشان مثل سینمای موج نوی فراسه است! مثلا» فیلم های تروفو و گدار را کنار هم می گذارید یک جور شباهت پنهان با هم دارند.مثلا» یک صد ضربه یا به پیانیست شلیک کن. شباهت ها بیشتر ساختاری است تا داستانی.
5) وقتی هنوز جمع دوستان من جمع بود ما هم گیتار به دست بودیم. از آن موقع آرزویم بود که یک روز با هم روی سقف اتوبوس آهنگ اجرا کنیم. البته در همین تهران. مثلا» It`s Electric یا Hangar 18 را خیلی خوب می شد نه؟ فکر کنید مردم همین طور که دارند این ور و اون ور می روند یک آهنگ خوب هم گوش می کنند. کلی ذوق زده می شوند. ما هم کلی حال می کنیم. البته امیدوارم تا آن موقع مردم تهران حسابی زبانشان قوی باشد چون من فقط آهنگ انگلیسی اجرا می کنم! (به این می گویند شرط گذاری افراطی!)
جمله آخر هم از کامو باشد: به نفع خداست که در سختی ها ظاهر نشود!