13

خوانش انتقادی همه چیز

Archive for آوریل 2009

تعطیلات لعنتی , برگمان , ابدیت و تارکوفسکی!

Posted by lord13 در آوریل 1, 2009

1) سالهاست دیگر نوروز رو درک نمی کنم. دقیقاً از اون وقتی که تنها شدم. وسط شلوغی بودم که از خودم پرسیدم:چرا؟ که چی؟ اصلاً نوروز یعنی چی؟ و فهمیدم که نوروز یک جور جشن سرکاری است مثل تمام جشن های دیگر. دیگر سالهاست که نه می فهمم و نه اینکه می خوام بفهمم که سال چه ساعتی عوض میشه. چه اهمیتی داره. فقط مهم اینه که تقویمت رو عوض کنی تا برنامه هات به هم نریزه.

2) دیروز داشتم به فیلم های برگمان یک نگاه دوباره می کردم. یکی از نابغه های تاریخ سینماست. بدون اینکه هیچ شکی داشته باشم می تونم بگم حتی تو فیلم هایی که خیلی هم خوب نبوده حرف های شاهکاری زده. من عاشق Wild Strawberries هستم. گاهی فکر می کردم اگر کسی این فیلم رو نمی ساخت سینما کامل نبود. این فیلم یکی از شاهکار های نابغه ی سینماست. راستی توجه کردید که سوئد توی موسیقی و سینما چه قدر جلوتر از کشور های دیگر اروپاست؟ البته هیچ وقت فرانسه رو هم دست کم نگیرید!

3) من معنی جاودانگی رو خیلی وقت پیش فهمیده ام. یک زمانی یک پیرمردی توی فامیل داشتیم که بازنشست شده بود و توی شمال تو یک خونه ی بزرگ زندگی می کرد. وقتی می رفتی تو خونه اصلا» پیرمرد رو نمی دیدی! فقط از دور گاهی معلوم بود که یک تیکه پارچه دستشه و داره رد می شه. پارچه واسه این بود که بذاره زمین و روش بشینه. پیرمرد هیچ کاری واسه انجام دادن نداشت. هیچ هدف و خواسته ای نداشت. کلافه نبود و من فکر می کردم که زمان براش هیچ اهمیتی نداشت چون روزها براش هیچ فرقی نداشت! شرط می بندم اون خود ابدیت بود.

4) تعطیلات لعنتی این قدر طولانی بود که دوباره دیدن فیلم های برگمان و تارکوفسکی و کوبریک وهیچکاک و تارانتینو و… نمی تونست تمومش کنه. لای کتابها می گشتم که یک نسخه ی عجیب از توپ مرواری رو پیدا کردم. قبلا» خونده بودم اما این کتابیه که هیچ وقت کهنه نمیشه. باور کنید. یک جور عصبیت درش هست چون نویسنده خودش درگیر اون حماقت هاست و از طرف دیگر مسخره بودن خاصی دارد. فکر می کنم خیلی راحت بشود گفت گاهی هدایت تارانتینویی می شود که قلم به دست دارد! وقایع عجیب و غریبی اتفاق می افتند و شخصیت های به ظاهر بزرگ قربانی می شوند. اون هم سادگی.

در پایان تعطیلات هستیم و من فکر می کنم کدام فیلم تارکوفسکی را بیشتر دوست دارم… شما کدام را؟

Posted in هنری, شخصی | 2 Comments »