13

خوانش انتقادی همه چیز

Archive for 18 ژوئیه 2007

بوف کور

Posted by lord13 در ژوئیه 18, 2007

به طور قطع اگر از بهترین آثار داستانی معاصر نام ببریم در صدر آنها باید از بوف کور نام ببریم اثری که به لحاظ ساختاری بسیار استثنایی است.دکتر شمیسا با کتاب داستان یک روح{که آن را به همه کسانی که به بوف کور علاقه مند اند یا نیستند توصیه می کنم}نقش زیادی در بازبینی این کتاب داشته چونکه در سالهای قبل اندیشه های نا مفهومی در مورد این کتاب منتشر شده بود که به علت هایی مثل حسادت و روند زندگی هدایت و… اتفاقا» مورد توجه هم قرار گرفته بود.اما امروز اغراق نیست اگر بگویم که در غرب از گذشته ما خیام  و از امروز ما هدایت را می شناسند.در فرانسه آن زمان{اندکی پس از مرگ هدایت}که مرکز جنبش surreal بود با ترجمه این اثر به زبان فرانسه شوری بر پا شد ومدتی بعد bbc هم در مورد هدایت برنامه ای ساخت.

بوف کور به ظاهر از دو داستان تشکیل شده است ولی اگر چند بار این کتاب را خوانده باشید متوجه شده اید که در واقع یک اتفاق می افتد یک بار با جنبه مثبت نیمه پنهان وبار دیگر با جنبه منفی آن.نیمه پنهان از نظر روانشناسی یونگ گاهی همان بخشی از وجود ماست که ما آن را کتمان می کنیم مثلا» اگر کار بدی می کنیم و مدتی بعد با خود می گوییم که»از من این کار بعید بود»در واقع نیمه  پنهان ما آن کار را انجام داده بیش تر ما این وجه از وجود را نادیده می گیریم و آن را به حال خود وا می گذاریم ولی مردان بزرگ گاهی خود به شناخت آن دست می زنند مانند هدایت.اگر بوف کور را از لحاظ زمان بررسی کنید می بینید که واقعه انجام شده وشخص در حال بازگو کردن آن است اما گاهی بسیار پیچیده تر از این است مثلا» اینکه احساس می شود که بخش دوم چون وقایع گاهی با هم مرتبط اند باید در ابتدا می آمد اما جملاتی که در بین دو بخش آمده اند این گمان را رد می کنند.اگر هنگام خواندن رمان به معانی سمبلیک اثر هم توجه کنید می بینید که دریچه ای فوق العاده به روی شما گشوده شده است.اتق نماد بدن انسان/زن اثیری نماد جنبه مثبت آنیما{نیمه پنهان}و… .

به عنوان مثال اگر آن تصویر که بارها در قسمت اول تکرار می شود را به یاد آورید و به این نماد ها توجه کنید»گل نیلوفر:حیات جاودانه_پیر مرد: انسان نوعی_زن اثیری:آنیما{نیمه پنهان}_رود:حیات و گذر زمان»می بینید که پرده ای از نقاشی های نوشتاری بی نظیر هدایت در جلوی چشمان شما پدیدار شده است که واقعا» ارزش بارها تکرار شدن را دارد.

در کل می توان گفت بوف کور نشان دهنده این است که انسان عصر امروز هرگز توان این را که با جنبه درونی خود به توافق برسد را ندارد و هدایت این موضوع را به طرز جالبی نشان داده.ولی جای افسوس بسیار است که عده ای آن قدر به این اثر ساده نگاه کرده اند که کارشان به خیانت می ماند.من دیده ام که افرادی به قتل داستان اشاره می کنند و آن را اعتراف می دانند وبا اطمینان از آن حرف می زنند که اگر این طور باشد که پس فردوسی خود را رستم می پنداشته و یا سهراب در اتاق آبی رنگی زندگی می کرده و یا آل احمد باید هم سن نوح باشد تا این همه اتفاق برایش بیفتد.یا به آن چند سطر میانی کتاب استناد می کنند و هدایت را معتقد به تناسخ وکافر می نامند در حالی که در غزلی از مولوی{آن سرخ قبایی که چو مه پار بر آمد…}به همین موضوع اشاره شده که نه نتها تناسخ نیست بلکه به وحدت وجود که از عالی ترین مراتب عرفان است اشاره دارد.

هدایت  روبرو شدن با لایه های پنهان روح را به زیبایی نمایش داده و واقعا» این نمایش زیبا را نباید از دست داد. اگر به این موضوعات علاقه مند هستید به کتاب داستان یک روح دکتر شمیسا هم سری بزنید چون در بوف کور تحلیل گاهی برای خواننده عادی وحتی حرفه ای سخت وغیر ممکن می شود.

 

Posted in هنری, شخصی | 11 Comments »