13

خوانش انتقادی همه چیز

Archive for 1 آگوست 2007

کنکور

Posted by lord13 در آگوست 1, 2007

بیشتر ما در طول زندگی حداقل یک بار با این پدیده شوم روبرو می شویم پس جا دارد که یک بار هم که شده درباره اش بنویسم.از نظر من کنکور شباهت زیادی به آمپول زدن – که من هنوز ازش میترسم – دارد یعنی تا وقتی که هنوز کنکور ندادی به طرز دیوانه واری ازش می ترسی ولی در واقع فقط یک لحظه کوتاه درد دارد اما همین ترس است که بیشتر مردم را در این راه شکست می دهد.یادم می آید که سالی که ما کنکور دادیم اول سال همه کلاس 20 نفری با انگیزه درباره اش حرف می زدند اما در انتهای سال کسانی که هموز در کلاس ها شرکت می کردند به 5 – 6 نفر هم نمی رسید.از نظر من تنها عاملی که باعث ضعف انگیزه می شود ترس از نتیجه گیری است که اتفاقا» خیلی هم به جاست چون هیچ تضمینی نیست که شما حاصل تلاش نه یک سال بلکه 12 سالتان را در سک صبح بگیرید.من آن زمان دیدم دوستانی را که رتبه بدی آوردند با اینکه خیلی هم تلاش کرده بودند این برای من آغازی بود برای اینکه شک کنم آیا به اندازه کارهایمان مزد می گیریم.راستی فایده کنکور چیست؟به جز اینکه یک سال از بهترین سال های عمر یک انسان تلف می شود بدون اینکه حتی در این سرمایه گذاری تضمینی باشد.دوران پیش از کنکور برای من بسیار بد بود بارها تصمیم گرفتم قید درس را بزنم ولی نمی دانم چه شد که در نهایت این ماراتن مرگ را به پایان بردم.کنکور آغازی بر جدایی من از دنیای آرمانی ام بود من آن زمان فهمیدم که چیزی که من می خواهم با آنچه می بینم متفاوت است.از آن به بعد تا مدتی سرخورده بودم در مقابل همه چیز عصبی بودم.حالت شما پس از کنکور مثل کسی است که تازه از خواب بیدار شده و دیگری نور یک پروژکتور را مستقیم به او می تاباند این فرد به همه چیز شک می کند دیگر دنیای عادی ندارد و اگر کمی هشیاری اش را به دست آورد با تمام بی علت ها مبارزه می کند و حتی علت ها را هم زیاد جدی نمی گیرد و تنفری در وجودش شکل خواهد گرفت که ذاتش را می سوزاند.شاید این فقط تلنگری بود ولی برای من کنکور این چنین بود شاید شما آن را این طور نبینید اما آنچه مسلم است خاصیت آمپولی آن است.

Posted in اجتماعی, شخصی | Leave a Comment »